✶ این مقاله به زبان English هم در دسترس است.
نهادهای پزشکی و خدمات درمانی و بهداشتی که به مراکز شکنجه تبدیل شدهاند و سازمانهای شبهدولتی که آنها را اداره میکنند
شبکههای شبهنظامی و اطلاعاتی ایران از مؤسسات بهداشتی خصوصیشده سود میبرند و عمدتاً از نیروی کار زن تحت قراردادهای کوتاهمدت استثماری و بدون نظارت استفاده میکنند. همین مراکز برای بازداشت و شکنجه زندانیان سیاسی، از جمله فعالان بازداشتشده در جریان قیام «زن، زندگی، آزادی» در سال ۲۰۲۲ نیز به کار گرفته شدهاند. حقوق زنان در مرکز این اعتراضات قرار داشت و هزاران نفر از بازداشتشدگان مورد تجاوز جنسی، شکنجهی دارویی و سایر انواع آزار جسمی و روحی قرار گرفتند.
استثمار زنان شاغل در حوزه بهداشت و درمان و خشونت علیه زنان توسط رژیم، ساختارهای قدرت مردسالارانهی آن را تقویت میکند. این نهادها با کسب سود از نیروی کار و سرکوب زنان از طریق خشونت نظاممند، چرخهای از سرکوب را ایجاد میکنند که به تداوم سلطه رژیم منجر شده و حقوق و عاملیت زنان را تضعیف میکند.
خصوصیسازی به دولت اجازه داده است تا بودجهی مراکز خدمات پزشکی عمومی را کاهش دهد و آنها را به وابستگان رژیم، از جمله سازمانهای مرتبط با بنیادها و سپاه پاسداران، بفروشد. این گروهها این مراکز را به عنوان مراکز سودآور اداره کرده و نیروی کار عمدتاً زن را با دستمزدهای پایین، کار بیشازحد و ناامنی شغلی استثمار میکنند. اما روندهای نگرانکننده در نظام بهداشت و درمان ایران فراتر از استثمار اقتصادی است: این فضاها به مکانهایی برای نقض جدی حقوق بشر تبدیل شدهاند، جایی که زندانیان سیاسی تحت شکنجهی دارویی و اعترافات اجباری قرار میگیرند.
کیانوش سنجری، روزنامهنگار، چند ماه پیش از مرگ غمانگیز خود در اوایل این ماه، در مورد تجربه خود در یک بیمارستان روانی صحبت کرد، جایی که در یکی از بازداشتهایش به آنجا منتقل شده بود: «چیزی به من میدادند که همه چیز را کاملاً میفهمیدم، اما نمیتوانستم حرف بزنم.»
سنجری، فعال پرکار حقوق بشر، بارها در دوران زندان خود تحت آزار و شکنجه، از جمله شکنجهی دارویی، قرار گرفت. در ۱۲ نوامبر، پیامی در حساب کاربری او در شبکه اجتماعی X منتشر شد و اعلام کرد که اگر چهار زندانی سیاسی تا عصر روز بعد آزاد نشوند، سنجری در اعتراض به رژیم به زندگی خود پایان خواهد داد. تا روز بعد، دو پست دیگر منتشر شد که بر تصمیم سنجری برای اجرای برنامه خود تأکید داشت. دقایقی بعد، مرگ سنجری توسط فعالان سیاسی و مدنی حاضر در صحنه تأیید شد. جزئیات کامل این حادثه همچنان نامشخص است.
به دور از دیدهها
از زمان قیام، سازمانهای حقوق بشری استفادهی رژیم از مراکز بهداشتی برای سرکوب مخالفان را مستند کردهاند. گزارشی از سازمان عفو بینالملل در ماه آوریل امسال به استفاده از روشهای دارویی علیه زندانیان اشاره کرده که به افزایش اعدامها منجر شده است. برای زنانی که در این مؤسسات کار میکنند، ترکیب استثمار اقتصادی و عملیات امنیتی فضایی از ترس ایجاد کرده که هم حقوق حرفهای و هم امنیت جسمی آنها را تضعیف میکند.
«آنها به ما بهعنوان کادر پزشکی اجازه نمیدهند به [زندانیان سیاسی] نزدیک شویم»، یکی از کارکنان بیمارستان روانی امینآباد، جایی که گفته میشود صدها معترض سیاسی، از جمله سنجری، تحت شکنجه دارویی قرار گرفتهاند، به تهرانبیرو گفت. «پزشکانی هستند که از طرف آنها اعزام میشوند و در بخشی از بیمارستان که متعلق به آنهاست، این بیماران را نگه میدارند و ما هیچ نظارتی بر روند درمان آنها نداریم.»
این نبود نظارت نگرانیهای جدی در مورد داروهای تجویزی را به وجود میآورد. «ما هیچ چیزی درباره این موضوع نمیدانیم. و به همین دلیل نمیتوانیم قطعا بگوییم که چه دارویی به [زندانیان سیاسی] داده میشود.»
این عضو کادر پزشکی همچنین به زندانیان سیاسی هشدار داد و گفت: «لطفاً به زندانیان سیاسی موکدا بگویید… هیچ قرصی یا دارویی را مصرف نکنند.» او همچنین به زندانیان سیاسی توصیه کرد که در مورد وضعیت روانی خود به بازجویان چیزی نگویند تا آنها را به تجویز داروهای مضر تشویق نکنند.
یلدا دهقانی، زن جوانی که در جریان قیام ۲۰۲۲ بازداشت شد و توسط بازجویانش مورد آزار و اذیت قرار گرفت، تجربهی خود را در مورد مصرف این داروها چنین شرح میدهد: «وقتی آنها را مصرف کردم، احساس کردم تمام بدنم بیحس شده است.» این تجربه توسط دیگران نیز تأیید شده و نشاندهندهی الگویی نگرانکننده از شکنجه دارویی است.
منافع تجاری سازمانهای شبهدولتی در بخش بهداشت و درمان
فهرست زیر نمای کلی از سازمانهای شبهدولتی درگیر در خصوصیسازی بخش بهداشت و درمان ایران، از جمله مراکز بهداشت روان، را ارائه میدهد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه):
سپاه پاسداران حضور خود را در سراسر نظام بهداشت و درمان ایران گسترش داده است، بهویژه از طریق مدیریت زیرساختهای کلیدی بهداشتی و تأمین شرکتهای تجهیزات پزشکی مانند «هادین سلامت جامعه» که با بنیاد تعاون بسیج مرتبط است. این قراردادها به سپاه اجازه میدهد بخش قابل توجهی از منابع حیاتی بخش بهداشت و درمان را تحت کنترل خود داشته باشد. علاوه بر این، پزشکان وابسته به سپاه به عنوان پیمانکار در سیستمهای بهداشتی ادغام شدهاند و با استفاده از وامهای دولتی یا ارتباطات داخلی قراردادهای پرسود دریافت میکنند. این ارتباطات به کارکنان مرتبط با سپاه اجازه میدهد بدون تحمل مسئولیتهای کاری معمول، سود ببرند. تحقیقات تهرانبیرو نشان میدهد که برخی از مراکز بهداشت روان تحت نفوذ سپاه احتمالا حتی بهعنوان اتاقهای شکنجه مورد استفاده قرار می گیرند. استفادهای که سایهای شوم و تاریک بر اخلاق و اولویتهای نظام بهداشت و درمان ایران میافکند.
بنیاد تعاون بسیج:
بنیاد تعاون بسیج از طریق خدمات درمانی بسیجیان (خدمات بهداشت بسیج) فعالیت میکند و قراردادهایی در مراکز بهداشتی مختلف دارد. این قراردادها نفوذ فزاینده بسیج در بخش بهداشت و درمان را تسهیل میکند و اهداف دوگانه بنیاد تعاون بسیج را آشکار میسازد — هم بهعنوان ارائهدهندهی خدمات بهداشتی و هم بهعنوان بخشی از نفوذ ایدئولوژیک گستردهتر بسیج. فعالیت قراردادی بنیاد تعاون بسیج در بخش بهداشت و درمان آن را با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بنیاد شهید همسو کرده و خدمات درمانی را با مجموعه صنعتی-نظامی بزرگتر ایران درهم تنیده است.
بنیاد علوی:
بنیاد علوی مالک مراکز درمانی مانند بیمارستان اقبال و گروه پزشکی برزویه در تهران است و همچنین داراییهایی مانند شرکت گروه پزشکی اراک را در اختیار دارد. این داراییها به بنیاد علوی اجازه میدهد نه تنها در شبکه بهداشتی و پزشکی ایران مشارکت کند، بلکه خدمات پزشکی را با سرمایهگذاریهای تجاری در حوزهی داروسازی تلفیق نماید. این تمرکز دوگانه بر خدمات پزشکی و داروسازی نشان میدهد که بنیاد علوی در پی کسب سود در بخشی است که ظاهراً به رفاه عمومی اختصاص دارد.
بیمه دی و خدمات مرتبط:
تحت نظارت بنیاد شهید، بیمهی دی بهعنوان ارائهدهندهی بیمهی درمانی و همچنین بازوی سرمایهگذاری فعالیت میکند و وجودش این اطمینان را به شبکهی بنیاد شهید میدهد که از نظر مالی خدمات درمانی برای این بنیاد سودآور باقی بماند. بیمهی دی مزایای سلامتی کارکنان را مدیریت میکند اما پوششهای گستردهتر خدمات درمانی را محدود و موانعی برای دسترسی عادلانه به خدمات درمانی ایجاد میکند. این رویکرد انتخابی در ارائهی پوشش بیمهای نشان میدهد که این نهادهای بهداشتی وابسته به نظامیان تا چه حد با انگیزههای سودآوری به وجود آمدهاند.
بنیاد برکت و شرکتهای وابسته:
بنیاد برکت، بخشی از ستاد اجرایی فرمان امام است که مدیریت بیمهی برکت و بیمهی ایمن البرز را برعهده دارد و هم بهعنوان موسسهی بیمهی درمانی و هم به عنوان موسسهای سرمایهگذاری فعالیت میکند. با وجود ادعای بنیاد مبنی بر حمایت از بهداشت و درمان، سیاستهای بیمه برکت عمدتاً بر اعضای بنیاد تعاون سپاه و کارکنان مرتبط با نیروهای نظامی متمرکز است. این دسترسی محدود به خدمات بهداشتی نشاندهنده الگویی بزرگتر از اولویتبخشی به گروههای خاص در کنار تضعیف نیروی کار بخش بهداشت و درمان است. مراکزی که توسط بنیاد برکت مدیریت میشوند اغلب کارکنان خود را با قراردادهای موقت یا ناپایدار استخدام میکنند و از این طریق حمایتهای شغلی از کارکنان خود را کاهش میدهند.
ساختارهای شرکتی و روند خصوصیسازی:
بسیاری از نهادها، از جمله پیشگامان آینده صنعت ایثار و خدمات بیمهی نصر معین ایرانیان، به عنوان شرکتهای خصوصی (PVT) سازماندهی شدهاند. این خصوصیسازی با حرکت ایران بهسوی نظام بهداشت و درمان مبتنی بر بازار همسو است و در نهایت به ایجاد اکوسیستمی منجر شده که سازمانهای نظامی و وابسته به دولت در آن سلطه دارند و مرز بین خدمات عمومی و برنامههای سودمحور را کمرنگ کردهاند. استفاده از ساختارهای شرکتی خصوصی برای کنترل داراییهای بهداشت عمومی نشاندهنده یک استراتژی خصوصیسازی نظاممند است.
کنترل منطقهای و گسترش:
علاوه بر تهران، این نهادها شبکهای از مراکز بهداشتی را در شهرهایی مانند مشهد و شیراز مدیریت میکنند که نشاندهندهی دامنهی گستردهی فعالیت آنهاست. فعالیت شرکت درمانگران اروند پیشرو، یکی از ارائهدهندگان خدمات مرتبط با بنیاد تعاون سپاه، که در شهریار فعالیت میکند گسترش نفوذ بهداشتی سپاه پاسداران در سراسر ایران را نشان میدهد. این پراکندگی جغرافیایی بخشی اساسی از استراتژی بنیاد تعاون سپاه برای ادغام شرکتهای وابسته خود در سیستمهای بهداشتی منطقهای است که در نهایت به انحصار دسترسی به خدمات بهداشتی در ایران منجر میشود.