✶ این مقاله به زبان English هم در دسترس است.
چگونه علی خامنهای سعی میکند تا بر رسانههای ایران مسلط شود
سانسور و اختناق فعالیت رسانهها و انتشار آزاد اخبار را در ایران محدود میکند و بر عملکرد رسانههای مستقل تاثیر میگذارد. اما علاوه بر اینها عامل دیگری نیز جریان آزاد انتشار خبر را در ایران تحت تاثیر قرار داده و آن را محدود کرده است: مالکیت و مدیریت دولتی و یا مالکیت و مدیریت مستقیم علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی.
رسانههای ایران را در حال حاضر میتوان به دو بخش تقسیم کرد: بخش بزرگ رسانههای حکومتیاند و بخش کوچک رسانههای مستقل یا خصوصی که از لحاظ اندازه و شمارگان اصلا با رسانههای حکومتی قابل قیاس نیستند. برای نمونه کافی است به چهار روزنامهی پرتیراژ ایران اشاره کنیم که عبارتاند از همشهری، ایران، جام جم و خراسان و بزرگترین خبرگزاریهای ایران مانند ایرنا، ایسنا و فارس و مهر که در کنترل خامنهای و نهادهای زیرنظرش قرار دارند. بر اینها باید صدا و سیمای جمهوری اسلامی را نیز افزود که رادیو و تلویزیون انحصاری حکومت است و زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی فعالیت میکند و رییس آن نیز را منصوب رهبری است.
رسانههای «خصوصی» و «مستقل»
قبل از آنکه به توصیف دو بخش از رسانههای فعال در ایران پرداخته شود، ضروری است که توضیحی در مورد رسانه خصوصی یا مستقل در فضای ایران ارايه شود. معمولا همه رسانههای خصوصی در ایران خود را مستقل هم میخوانند، اما رسانههایی که در ایران خصوصی خوانده میشوند رسانههایی هستند که مالکان آنها غالبا مقامات و شخصیتهای سیاسی درون جناحهای مختلف جمهوری اسلامیاند: روزنامه سازندگی ارگان حزب کارگزاران است. مالک روزنامه شرق، مهدی رحمانیان، از مقامات استانی در دولت سید محمد خاتمی، و مالک روزنامه اعتماد، الیاس حضرتی، نمایندهی سابق مجلس است. وبسایت فرارو متعلق به محمدحسین خوشوقت، پسر عزیز خوشوقت، از آخوندهای نزدیک به سید علی خامنهای است . وبگاه جماران را سیدحسن خمینی، نوهی روحالله خمینی، اداره میکند. صاحب امتیاز روزنامه رسالت (اصولگرا)، مرتضی نبوی، و مالک خبرگزاری ایلنا، مرتضی محجوب، هر دو از مقامات سابق نظام جمهوری اسلامی هستند. علاوه بر این، اساسا ورود به عرصه رسانه، رشد کردن و ماندن در آن نیازمند داشتن روابط آشکار و نهان با سطوح مختلف قدرت است.
دستهبندیهای رسانههای ایران
با اینهمه و برای فهم بهتر فضای رسانهای در ایران، میتوان مسامحتاً رسانهها را به دو دسته خصوصی (مستقل) و حکومتی تقسیم کرد. به این ترتیب از میان ۶۰ رسانهای که در این گزارش بررسی شده است، ۲۸ رسانه (روزنامه، وبگاه یا خبرگزاری) خصوصی یا مستقل هستند. بخشی از این رسانهها گرایش اصلاحطلبانه یا اصولگرایی معتدل دارند و رسانههای سیاسی به شمار میروند و تعدادی هم رسانههای اقتصادی هستند. ۳۲ رسانه دیگر حکومتی به شمار میروند. این رسانهها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم زیر نظر خامنهای قرار دارند و توسط اطرافیان او اداره میشوند. چنانکه پیشتر ذکر شد خبرگزاریهای بزرگی مانند ایرنا، ایسنا و روزنامه همشهری از جملهی آنها هستند.
امپراتوری رسانهای خامنهای در واقع از دو بخش تاسیسی و تصرفی تشکیل شده است. از دههی ۱۳۷۰ و با روی کار آمدن سید محمد خاتمی حامیان او روزنامه را برای عرض اندام در مقابل رقیبان اصولگرایشان برگزیدند و این کار آنها مورد استقبال مردم قرار گرفت. خاتمی از اهمیت رسانه آگاه بود و از همان اواخر دههی ۱۳۸۰ به تدریج نهادهای زیرنظر او انتشار روزنامه یا تاسیس «خبرگزاری» را در دستور کار خود قرار دادند. لازم به گفتن است که «خبرگزاری»هایی که در این نهادهای دولتی پا گرفتند بیشتر کاری شبیه به روابط عمومی را بر عهده دارند و تفاوت اعلامیه خبری (press release) با خبر (news) را نمیدانند.
رسانههای زیر نظر خامنهای
تا آن زمان تنها رسانههای زیر نظر نهاد ولایت فقیه، روزنامههای مصادره شدهی کیهان، اطلاعات و روزنامه جمهوری اسلامی بودند که به شکل سیاه و سفید چاپ می شدند. بازار این روزنامهها با انتشار روزنامهی همشهری و ایران سپس روزنامههای موسوم به دوم خردادی کساد شده بود. این باعث شد که نهادهای زیرنظر خامنهای به تاسیس و راهاندازی رسانه روی آوردند: سپاه روزنامه جوان را در سال ۱۳۷۷ به راه انداخت و صدا و سیما روزنامه جام جم را در سال ۱۳۷۹ به سبک روزنامههای دوم خردادی تاسیس کرد. خبرگزاری فارس که در ارتباط با سپاه بود در سال ۱۳۸۱ تاسیس شد. سپس در دهه اواخر دهه ۱۳۸۰ خبرگزاری مهر ارگان سازمان تبلیغات اسلامی (دیگر سازمان زیر نظر خامنهای) تاسیس شد. تشکیل خبرگزاری مهر بسیار اهمیت دارد زیرا نه تنها خبرگزاری اصلی و بزرگ زیر نظر خامنهای است که تولیداتش به ۶ زبان زنده دنیا منتشر میشود بیانگر خط فکری اوست بلکه زیرمجموعههای مهمی مانند روزنامهی انگلیسیزبان تهران تایمز که اهداف کلان او را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ترویج میکند متعلق به آن است. همچنین با تشکیل شاخههای متعدد از جمله وبگاههای خبری مانند «نسیم آنلاین» که معمولا مسئولان موسسهی مهر آن را اداره میکنند یا وبگاههایی مانند تبیان که اخبار و مطالب سرگرمی یا به اصطلاح زرد را زیر پوشش قرار داده است و نیز وبگاههای همسریابی، به تنهایی بخش وسیعی فضای رسانهای رسمی و غیررسمی یا سیاسی و تفریحی را در کنترل دارد. این خبرگزاری از طرف دیگر مرکزی برای تربیت روزنامهنگار و مدیران رسانه است که شبکه رسانهای زیر نظر خامنهای را اداره میکنند.
روزنامهی وطن امروز (تاسیس ۱۳۸۸)، خبرگزاری تسنیم ، و وبگاههای ریز و درشتی مانند مشرق نیوز که اغلب روشن نیست مالکان آنها کیستند از دیگر رسانههایی هستند که معمولا زیر مجموعه سپاه و بسیج فعالیت می کنند از سایر این رسانههای تاسیسی هستند. این رسانهها وظیفه خود را مقابله با «جنگ نرم رسانهای» اعلام کرده اند.
رسانههای تصرفی
بخشی دیگر از رسانههای زیر نظر ولایت فقیه تصرفی هستند. اینها رسانههایی هستند که علی خامنهای از طریق نهادهای زیرنظرش پس از یکدستسازی قدرت، اداره آنها را به دست گرفته است.
از جمله این رسانهها و با اهمیتترینشان روزنامه (یا همان موسسه) همشهری است که پرتیراژترین روزنامهی کشور به شمار میرود. این روزنامه دهها نشریه و ضمیمه در زمینههای مختلف دارد.
با روی کار آمدن علیرضا زاکانی به عنوان شهردار، محسن مهدیان به سمت مدیرعاملی موسسه همشهری منصوب شد. او در خبرگزاری فارس (وابسته به سپاه) و مهر (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی و زیر نظر خامنهای) سابقهی کار دارد. عبدالله گنجی سردبیر سابق روزنامه جوان هم به سمت مدیر مسئولی همشهری برگزیده شد.
خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران، ارگان دولت، دو رسانه بزرگ و با اهمیت دیگر بود که با تغییر دولت از حسن روحانی به ابراهیم رییسی در اختیار علی خامنهای قرار گرفت و به مدیران و روزنامهنگاران جناح «خودی» سپرده شد. در این دوران علی نادری که سابقاً در رجانیوز کار میکرد به مدیرعاملی ایرنا منصوب شد. محمد حسن روزی طلب که سابقه همکاری با صدا و سیما و سایت تندرو رجانیوز را دارد به مدیرعاملی موسسه ایران انتخاب شد. کمیل نقی پور، که در رجانیوز و صدا و سیما کار کرده بود، نیز سردبیری روزنامه ایران را برعهده گرفت. به این ترتیب خامنهای بر پرخوانندهترین رسانههای ایران مسلط شد: همشهری و ایران در زمره پرتیراژترین روزنامه های سراسری ایران قرار دارند و خبرگزاری ایرنا، بزرگترین (و قدیمیترین) خبرگزاری ایران به شمار میرود.
روزنامه خراسان مشهد، روزنامه فرهیختگان (ارگان دانشگاه آزاد اسلامی) و شهروند (ارگان جمعیت هلال احمر) از سایر متصرفات خامنهای است. روزنامه خراسان در سال ۱۳۵۹ مصادره و در اختیار بنیاد شهید قرار گرفت. پس از آن در اوایل دهه ۱۳۷۰ به کمیته امداد امام داده شد و به این ترتیب این روزنامه به رسانهای زیر نظر سیدعلی خامنهای تبدیل شد. در دههی ۱۳۸۰ موسسه فرهنگی- هنری خراسان تشکیل شد که این روزنامه را اداره میکند. اعضای هیات امنای این موسسه مستقیما توسط خامنهای انتخاب میشوند. در حال حاضر مدیرعامل موسسه رضا خوراکیان است که پیشتر در خبرگزاری مهر کار میکرده است.
ایسنا، ارگان جهاد دانشگاهی، نیز یکی دیگر از خبرگزاریهای مهم ایران است که در زمان دولت خاتمی تاسیس شد. از آنجا که خبرگزاری دولتی است، با تغییر هر دولت، مدیریت ایسنا نیز تغییرمیکند. با روی کار آمدن دولت رئیسی در حال حاضر ایسنا نیز در کنترل گروه خامنهای قرار گرفته است و مدیرعامل انتصابی فعلی آن «مهدی عرفاتی» از فعالان سابق گروه خبرگزاری مهر و جام جم است.
از سایر روزنامه های تصرفی، می توان روزنامهی فرهیختگان، ارگان دانشگاه آزاد اسلامی، را بر شمرد که در دوره ریاست عبدالله جاسبی، نمایندهی اکبر هاشمی رفسنجانی، فعالیت خود را آغاز کرد و پس از درگذشت هاشمی رفسنجانی، مدیریت آن زیر نظر خامنهای قرار گرفت.
روزنامهی شهروند، ارگان جمعیت هلال احمر، نیز از روزنامههای تصرفی است و در حال حاضر زیر نظر مقامات دولت رئیسی کار میکند. روزنامه قدس خراسان هم از روزنامههای دیگری است که پس از مرگ واعظ طبسی تولیت آستان قدس رضوی در اختیار جناح پیرو خامنهای قرار گرفته است.
استیلا بر شیوه تولید خبر و روایت مسلط
خامنهای با این شبکهی رسانهای از طریق نهادهای زیرنظرش توانسته است تا اهداف چندگانهاش را برای استیلا بر فضای رسانهای کشور برآورده سازد. یکی از این اهداف در اختیار گرفتن و استفاده از بودجههای در نظر گرفته شده در وزارت ارشاد و سایر نهادهای دولتی برای رسانه به طور کلی، و برای فعالیتهای فرهنگی به طور خاص، است که طبیعتا دستیابی به آنها برای نهادهای زیر نظر رهبر آسانتر است. دوم آنکه با در اختیار داشتن بخش بزرگی از رسانهها انحصار روایتگری را در همه حوزهها به دست بگیرد و به صدای مسلط در داخل و خارج از ایران تبدیل شود.
از طرف دیگر خامنهای هم از طریق فرمانهای گاه و بیگاه مستقیم و همین طور از طریق تذکرات نهادهای امنیتی (که به روزنامهها به صورت موردی ابلاغ میشود) سیاست حاکم بر رسانه را تعریف میکند و هم با اعمال محدودیت و سانسور خبری مانع پرداختن به موضوعاتی که حکومت به آنها حساس است میشود. نمونه چنین کنترلی را در گزارشهای اعتراضات مردمی یا اخبار مربوط به فساد در دستگاههای حکومتی میتوان دید. یکی از این نمونه ها دستور حذف مصاحبه مادر نیکا شاکرمی (از قربانیان اعتراضات ۱۴۰۱) از سایت روزنامه اعتماد پس از انتشار بود.
نتیجه این کنترل همهجانبه آن است که بسیاری از رسانهها برای اینکه بقایشان به خطر نیفتد، اخبار و گزارشهای تولیدشدهی این خبرگزاریها را دوباره منتشر می کنند و چشم را بر بسیاری اتفاقات مهم در کشور میبندند. مثلا در جریان اعتراضات سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸، ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی و حتی اعتراضات ۱۴۰۱ بسیاری از رسانهها اجازه یا جرأت این را پیدا نکردند که اعتراضات را پوشش دهند، و ندادند. آن دسته از روزنامههایی که به صورت غیرمستقیم و از راه انتشار سخنان مقامات حکومتی به اعتراضات اشاره داشتند از همان ادبیات معمول در رسانههای حکومتی استفاده کردند و معترضان را اغتشاشگر و خرابکارانی خواندند که امکانات عمومی را آتش میزنند و فریبخوردهگان یا عوامل بیگانه و «دشمن» هستند.
با اینهمه هر چند خامنهای و پیروانش توانستهاند فضای خبری ایران را از راه سانسور شدید و ایجاد شبکهی بزرگ و وسیعی از رسانههای مختلف به دست بگیرند و فعالیت رسانههای غیرحکومتی را از آنها سلب کنند اما رهبری جمهوری اسلامی نتوانسته است با این کار بر افکار عمومی داخل ایران تاثیر معنیداری بگذارد و مردم را با گفتمان سیاسی و فرهنگی که رسانه های زیرنظر او تبلیغ میکند همراه نماید. برعکس، به اعتقاد صاحبنظران این انحصار رسانهای باعث شده است که اکثریت مردم اعتمادشان را به رسانههای رسمی از دست بدهند و به سمت استفادهی فعال از شبکههای اجتماعی کشیده شوند به نحوی که علی خامنهای و سایر مقامات حکومتی ناگزیر برای اینکه صدایشان را به مخاطب ایرانی برسانند، در این شبکهها فعال شدهاند.