در جمهوری اسلامی از این اصطلاح برای بیان سه موضوع استفاده می شود:
۱. ترسیم آستانهی تحمل کسانی در درون نظام حاکم بر ایران (همچون بسیجیان، سپاه، رهبر، امام جمعه شهر، و از این قبیل) برای اعمالی که قانونی علیه آنها وجود ندارد اما به میل و سلیقهی آنان خوش نمی آید. در چنین موقعیتی و در روندی کاملا غیرقانونی مردم باید از حق قانونی خودشان چشم بپوشند تا «خط قرمزها رعایت شود.» در این حالت خط قرمز به معنای ممنوعیتِ غیرقانونی است اما خط قرمز نامیدنِ آن غیرقانونی بودن ممنوعیت را میپوشاند.
۲. ممنوعیت موضوعاتی که قانونی علیه بحث در مورد آنها وجود ندارد اما در نظام جمهوری اسلامی حتی صحبت کردن دربارهی آنها به دلیل «خط قرمز» بودن به شکلی کاملا غیرقانونی ممنوع است. موضوعاتی چون ولایت فقیه، انقلاب، حجاب اجباری از خط قرمزهای نظام حاکم بر ایراناند.
۳. بیان آستانهی تحمل به طور کلی، مثلا گفته می شود «ثبات و امنیت تنگه هرمز خط قرمز ایران است» به این معنی که ایران بیثباتی تنگه هرمز را تحمل نخواهد کرد.
۴. این اصطلاح در بعضی موارد به اشتباه به معنای «موضع قابل اهمیت» یا «وظیفهی مهم» و اغلب در توضیح واضحات استفاده میشود. مثلا: «برقراری امنیت خط قرمز پلیس است» به معنی این که برقراری امنیت وظیفهی پلیس است یا موضوع پراهمیتی برای پلیس است.
مثالها
هنرآنلاین، ۲۳ مرداد ۱۳۹۵